اقتصاد کشاورزی

چهار عامل تعیین کننده تغییرات قیمت محصولات کشاورزی

مقدمه

قیمت‌ها با مذاکره بین خریداران و فروشندگان یعنی مردم تعیین می‌شود. مردم پیچیده هستند و تحت تأثیر انگیزه‌های بی‌شماری از طمع و خودخواهی گرفته تا سخاوت و دست و دلبازی قرار دارند. از آنجا که مردم و انگیزه‌های آن‌ها پیچیده است، شکل‌گیری قیمت نیز موضوعی پیچیده محسوب می‌شود. اگر ما روی فرآیند واقعی شکل‌گیری قیمت تمرکز می‌کردیم و سعی می‌کردیم هر عامل مؤثر بر قیمت را دقیقاً شناسایی کنیم، این مقاله طولانی‌تر از یک کتاب تخصصی می‌شد و مهم‌تر از آن، شما این مقاله را نمی‌خوانید.

به هر چیزی که ممکن است بر قیمت محصولات کشاورزی تأثیر بگذارد، خواه غلات، دام یا گل شاخه بریدنی باشد، فکر کنید و احتمالاً می‌توانید آن را در یکی از چهار عامل تعیین‌کننده قیمت محصولات کشاورزی گروه‌بندی کنید. این عوامل چهارگانه عبارتند از، تغییرات در عرضه و تقاضای بلندمدت، شوک‌های بازار، فصلی بودن محصولات و تعدیل بازار. هر عامل در ابتدا به صورت جداگانه بررسی می‌شود و به شما درک روشنی از نقش آن در شکل‌گیری قیمت محصولات کشاورزی می‌دهد. در پایان مقاله، این عوامل برای ایجاد یک دید کلی از تأثیرشان بر قیمت‌های کشاورزی گرد هم آورده می‌شوند.

تغییرات در عرضه و تقاضای بلندمدت

کسب‌وکارهای کشاورزی موفق استراتژی‌های خود را با دید بلندمدت توسعه می‌دهند. تولیدکنندگان دام نه تنها بر اساس قیمت‌های مورد انتظار سال آینده، بلکه بر اساس قیمت‌های مورد انتظار دام برای 10 سال آینده بر روی ساخت تأسیسات گران قیمت سرمایه‌گذاری می‌کنند. همین امر در مورد کارخانه‌های فرآوری محصولات دامی نیز صدق می‌کند. اگر فکر می‌کنید قیمت گوشت طی 15 سال آینده به شدت کاهش می‌یابد، میلیون‌ها دلار برای ساخت یک کارخانه فرآوری هزینه نمی‌کنید. بین سال‌های 2003 و 2005، قیمت گوشت گاو در ایالات متحده به بالاترین سطوح تاریخی خود رسید. تولید گاو سودآورتر از همیشه بود، اما آیا تولیدکنندگان گاو باید برای تولید بیشتر و گسترش دامداری برنامه‌ریزی می‌کردند؟ آیا سایر سرمایه‌گذاران برای استفاده از این فرصت باید وارد تجارت پرورش دام می‌شدند؟ پاسخ این پرسش‌ها بستگی به دلیل این گرانی‌ها دارد. بخشی از دلیل گران شدن گوشت گاو، ممنوعیت واردات گوشت گاو از کشورهای دیگر به دلیل ترس از شیوع جنون گاوی و بخشی نیز به دلیل محبوبیت رژیم‌های غذایی با پروتئین بالا بود. شیوع جنون گاوی یک پدیده موقتی است و رژیم‌های غذایی با پروتئین بالا ممکن است یک مد موقتی باشد. اگر چنین است، گران شدن قیمت گوشت گاو یک پدیده کوتاه مدت بوده است. چشم انداز بلندمدت، حداقل طی 20 سال آینده، ممکن است چندان امیدوارکننده نباشد. طی سال‌های متمادی، قیمت‌ها توسط عرضه و تقاضای بلندمدت تعیین می‌شوند. منحنی عرضه بلندمدت به ما می‌گوید که تولیدکنندگان‌ برای تعدیل سطح تولید در سال‌های آینده، چه مقدار محصول و با چه قیمتی تولید خواهند کرد. همچنین منحنی تقاضای بلندمدت به ما می‌گوید که مصرف‌کنندگان با توجه به اینکه سال‌های زیادی برای تنظیم سطح مصرف فرصت دارند، با چه قیمتی خرید می‌کنند.

از اوایل دهه 1970 تا 1994 در ایالات متحده، هم قیمت و هم مقدار گاو تغذیه شده روند نزولی داشته است. به عرضه و تقاضا فکر کنید: چه چیزی باعث کاهش قیمت و مقدار تولید می‌شود؟ کاهش تقاضا عامل اصلی این اتفاق است. تقاضای مصرف‌کنندگان برای گوشت گاو در دهه 70، 80 و بیش‌تر از همه در دهه 90 کاهش یافت. تقاضای کمتر برای گوشت گاو توسط مصرف‌کننده به دامپروران منتقل می‌شود و دامپرور قیمت پایین‌تری برای گاو گوشتی دریافت می‌کند. اگرچه هیچ کس به‌طور قطع نمی‌داند که چرا تقاضا در این دوره کاهش یافته است، اکثر دامپروران فکر می‌کنند که این کاهش تقاضا به دلیل نگرانی‌های بهداشتی و قیمت‌های رقابتی گوشت طیور بوده است. همچنین تقاضا در بازار خوراک دام به‌تبع کاهش تقاضا در بازار گوشت گاو در حال کاهش بود که این موضوع باعث کاهش قیمت‌ها می‌شد. وقتی محل تلاقی منحنی‌های عرضه و تقاضا در بلندمدت تغییر می‌کند، یعنی زمانی که تعادل بلندمدت تغییر می‌کند، شاهد حرکت قیمت‌ها از تعادل قبلی به تعادل جدید در طول مسیر هستیم. قیمت‌ها در بلندمدت جهش نمی‌کنند، بلکه روند دارند. قبلاً گفتیم که تقاضای گوشت گاو در اوایل دهه 2000 به دلیل محبوبیت رژیم‌های غذایی با پروتئین بالا در حال افزایش بود. تصور شد این موضوع یک مد گذرا باشد، اما ممکن است اینطور نباشد. اگر محبوبیت رژیم‌های غذایی با پروتئین بالا افزایش یابد، تقاضای گوشت گاو همچنان افزایش می‌یابد و قیمت‌های گاو گوشتی را نیز بالا می‌برد. این یعنی به جای مشاهده روند کاهشی قیمت گاو، روند صعودی خواهیم داشت.

به یاد داشته باشید که قیمت تعادلی مانند یک ترموستات است. دما هرگز دقیقاً با تنظیم ترموستات برابر نیست، اما همیشه در آن جهت است. همین امر در مورد قیمت‌های تعادلی بلندمدت نیز صدق می‌کند. هیچ قیمت کشاورزی هرگز با تعادل بلندمدت آن برابری نمی‌کند، اما اگر قیمت از قیمت بلندمدت بیشتر باشد، در نهایت کاهش می‌یابد و اگر از قیمت بلندمدت کمتر باشد، در نهایت افزایش خواهد یافت. مهم نیست که چقدر به یک توپ سافت بال ضربه می‌زنید، در نهایت به زمین می‌افتد و مهم نیست در یک بازار چه اتفاقی می‌افتد، قیمت‌ها به سمت ارزش تعادلی بلندمدت خود حرکت می‌کنند.

فصلی بودن

کشاورزی در فضای باز در نهایت به نور خورشید بستگی دارد و خورشید در برخی از فصول نسبت به فصول دیگر با شدت و مدت بیشتری می‌تابد. تأثیر فصل به وضوح در تولید محصولات زراعی دیده می‌شود. محصولات پرمصرف (غلات، سویا و گندم) تنها یک بار در سال بذر تولید می‌کنند. این بدان معناست که ما باید سالی یک بار برداشت کنیم و غلات را برای مصرف مداوم تا برداشت بعدی ذخیره کنیم. البته ما مقداری غلات را از کشورهای جنوب خط استوا وارد می‌کنیم که در زمان‌های مختلف برداشت می‌کنند، اما این واردات فقط تا حدی اثر فصلی را کاهش می‌دهد.

غلات در تمام طول سال مصرف می‌شود، بنابراین مهم است که مقداری کافی غلات در زمان‌های بین برداشت در انبار نگهداری شود. اصل بی‌تفاوتی بیان می‌کند که مردم باید بین ذخیره غلات و عدم ذخیره غلات بی‌تفاوت باشند، بنابراین تفاوت قیمت بین ماه‌ها باید برابر با هزینه ذخیره‌سازی باشد. در نتیجه، قیمت باید در فاصله زمانی بین دو برداشت، هر ماهه افزایش یابد تا هزینه‌های ذخیره‌سازی جبران شود. با این حال قیمت غلات به این شیوه رفتار نمی‌کند. قیمت‌ها در شش ماهه اول پس از برداشت افزایش می‌یابد، اما پس از آن تا برداشت بعدی به‌طور پیوسته کاهشی می‌شود. به بیانی مردم برای ذخیره غلات در چند ماه اول هزینه پرداخت می‌کنند، اما در چند ماه آخر قبل از برداشت هزینه‌ای پرداخت نمی‌کنند. برخی از مردم غلات را در 6 ماهه دوم بعد از برداشت خریداری می‌کنند تا برای استفاده ذخیره کنند. پس چرا کسی بخواهد غلات را ذخیره کند در حالی که می‌داند بعداً می‌تواند آن را ارزان‌تر خریداری کند؟ آیا اصل بی‌تفاوتی در اینجا صادق نیست، یا ما در مورد چیز مهمی قصور داریم؟ متأسفانه، اقتصاددانان کشاورزی پاسخ روشنی در مورد اینکه چرا قیمت‌ها قبل از برداشت بعدی شروع به کاهش می کنند، پیدا نکرده‌اند. آنچه در ادامه می‌آید توضیح تلطیفی برای کاهش قیمت غلات در 6 ماهه دوم پس از برداشت است. تولید غلات هر ساله با توجه به آب و هوا متفاوت است. غلات از مهرماه تا آذرماه برداشت می‌شود، اما زمانی که مرداد شروع می‌شود، غلات شروع به دانه‌بندی کرده است و مردم تصور بسیار خوبی از اندازه برداشت بعدی دارند. اگر خشکسالی اتفاق بیفتد و بازار بر این باور باشد که برداشت بعدی غلات بسیار کمی تولید خواهد کرد، مردم تمایلی به فروش غلات ذخیره شده در انبار را ندارند. لذا غلات کمتری در بازار موجود خواهد شد و قیمت غلات افزایش خواهد یافت. بسیاری از تولیدکنندگان مواد غذایی می‌خواهند از خود در برابر غلات محدود و قیمت‌های بالای کالاها محافظت کنند. بنابراین، آن‌ها مایلند قیمت‌های بالاتری را برای غلات در اوایل فصل به عنوان بیمه در برابر عرضه کم بپردازند. به عنوان مثال، کوکاکولا از شربت غلات به عنوان یک شیرین‌کننده استفاده می‌کند و قطعاً باید غلات را همیشه در دسترس داشته باشد تا گیاهان خود را به‌طور مطمئن تأمین کند.

شوک‌های بازار (عرضه و تقاضا)

برخی از جنبه‌های قیمت محصولات کشاورزی قابل پیش‌بینی هستند، مانند روند نزولی و تغییرات فصلی. سایر جنبه‌ها قابل پیش بینی نیستند و تا حدی تصادفی ظاهر می‌شوند. شوک بازار به معنای تغییر موقت در سمت عرضه یا تقاضا در بازار است که موجب به هم خوردن تعادل می‌شود. به‌عنوان مثال در پی بروز خشکسالی در  یک کشور و کاهش تولید غلات، تقاضای این کشور از کشورهای صادرکننده افزایش خواهد یافت. این افزایش تقاضا باعث افزایش موقتی سطح قیمت غلات در بازار جهانی می‌شود. اما با گذر از خشکسالی، عرضه و تقاضا و تعادل بازار به نقطه واقعی خود بازمی‌گردد. در یک مثال واقعی، قیمت غلات در ایالات متحده آمریکا طی سال‌های 1974 الی 1976 در بالاترین سطح خود قرار گرفت. این افزایش قیمت ناشی از کاهش تولیدات غلات در اتحادیه جماهیر شوروی و افزایش تقاضا برای واردات غلات بود. بر اساس آمار گاردنر، بیش از یک ششم محصول گندم ایالات متحده در آن سال‌ها به اتحاد جماهیر شوروی صادر شد. اما این افزایش تقاضا موقتی بود، تولید محصول در اتحادیه جماهیر شوروی به زودی به سطح عادی خود رسید و دیگر نیازی به خرید غلات ایالات متحده نداشت. این افزایش غیرمنتظره و موقت تقاضا به‌عنوان شوک تقاضا نامیده می‌شود. این نشان دهنده یک انحراف موقت از تعادل بلندمدت بازار غلات است. در برحه‌ای از زمان قیمت به سرعت بالا رفت، اما طی چند سال به قیمت تعادلی بلندمدت خود بازگشت. در واقع در آن برحه از زمان علت بالا رفتن قیمت شوک بازار ناشی از خشکسالی در شوروی بود که پس از مدتی به حالت اولیه خود (تعادل بازار) بازگشت.

تعدیل بازار

شاید با مطالعه بخش شوک بازار تصور کنید با هر تغییر قیمت، قیمت‌ها به سرعت به حالت نعادلی بلندمدت خود بازمی‌گردند، اما در اکثر بازارهای کشاورزی این موضوع صدق نمی‌کند. در بسیاری از موارد بازارها باید تعادل بلندمدت خود را دوباره کشف کنند. دلیل این موضوع این است که تولیدات کشاورزی با تأخیر تولید مواجه می‌شوند. تأخیر تولید به فاصله زمانی بین زمان تصمیم‌گیری برای تولید و زمان تولید محصول اطلاق می‌شود. بین زمانی که یک گوساله پرورش می‌یابد و زمانی برای کشتار آماده می‌شود، حدود دو سال طول می‌کشد. این تأخیر تولید دو ساله پیامدهای مهمی دارد. این بدان معناست که گوشت گاو مصرفی ما تا حد زیادی بر اساس تصمیمات دامداران و قیمت بازار در دو سال قبل بوده است. تأخیر تولید برای مرغ کمی بیشتر از یک ماه است و این ریسک پرورش مرغ را کمتر می‌کند. محصولات زراعی حدود یک سال تأخیر تولید دارند. یک کشاورز تصمیم می‌گیرد که چه مقدار گندم زمستانه را در ماه مهر بکارد و در ماه تیر برداشت کند و در نتیجه 10 ماه تأخیر تولید می‌شود. این تأخیر تولید باعث تأخیر در سیگنال‌های ارسال شده از سوی مصرف‌کنندگان به تولیدکنندگان می‌شود. اساساً تولیدکنندگان باید بر اساس قیمتی که انتظار دارند دریافت کنند، تصمیمات تولیدی خود را بگیرند. اما انتظارات آن‌ها همیشه درست نیست. لذا گاهی شوک‌های بازار منجر به ایجاد تعادل جدید در بازار می‌شوند یا به اصطلاح بازار تعدیل می‌شود.

جمع‌بندی

قیمت محصولات کشاورزی تابع عوامل مختلفی است. در این مقاله 4 عامل اصلی مؤثر بر تعیین قیمت محصولات کشاورزی بررسی شده است. اگر قصد دارید در یک تجارت کشاورزی که شامل خرید یا فروش کالاهای کشاورزی است فعالیت کنید، باید چرخه قیمت، تعدیل بازار، فصلی بودن، شوک‌ها و روندهای بلندمدت بازار را بدانید. با آگهی از موارد کلیدی در بازار کشاورزی و بررسی دقیق بازار می‌توانید ریسک ناشی از این عوامل را تا حد مطلوبی کاهش دهید و برنامه‌ریزی بهتری برای تولید و عرضه محصولات کشاورزی داشته باشید.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا