فصلنامه اگروتک (پاییز 1403)
فهرست مطالب
مهمترین کارهایی که کشاورزان باید در پاییز انجام دهند
(ماندانا طوسی)
مقدمه
با توجه به نزدیک شدن به پایان تابستان، کشاورزان مشغول آماده سازی برای برداشت آینده و برنامه ریزی برای ماههای پیش رو هستند. کشاورزی پاییزی نیازمند ترکیبی از برنامه ریزی استراتژیک، مراقبت دقیق و اجرای کارآمد است که همگی برای به حداکثر رساندن عملکرد حیاتی می باشد. اما با آماده سازی مناسب برای وظایف فصل برداشت — از انبارداری محصولات تا نگهداری تجهیزات — کشاورزان میتوانند از یک فصل کشاورزی پاییزی روان و پربار لذت ببرند.
کشاورزی پاییزی یا فصل برداشت
پاییز مترادف با فصل برداشت است زمانی که کشاورزان پاداش سختکوشی و تعهد خود در طول سال را برداشت میکنند. اما حتی اگر این مرحله نهایی فصل رشد باشد، این مرحله حیاتی نیازمند برنامه ریزی دقیق و اجرای دقیق است تا اطمینان حاصل شود که محصولات در اوج خود برداشت و به درستی ذخیره میشوند.
برای بسیاری از عملیاتها، فصل برداشت اصلی از اواخر تابستان یا اوایل پاییز آغاز میشود. محصولاتی مانند سویا معمولاً در شهریور ماه برداشت میشوند، اگرچه زمان دقیق میتواند بر اساس متغیرهایی مانند موقعیت جغرافیایی و شرایط آب و هوایی متفاوت باشد. بنابراین مهم است که به دقت زمان رسیدگی محصولات را بررسی کرده و زمان های برداشت را بر اساس آن تنظیم کنید تا بازده و کیفیت بهینه را تضمین کنید.
اهمیت آماده سازی کشاورزی در فصل پاییز
آماده سازی کشاورزی پاییزی دو مزیت اصلی دارد: به حداکثر رساندن عملکرد محصولات و به حداقل رساندن موانع آینده.
تکنیکهای دقیق و برنامه ریزی استراتژیک نه تنها برای حفاظت از برداشت فعلی، بلکه برای آماده سازی خاک جهت فصلهای کشت آینده ضروری هستند.
آماده سازیهای کشاورزی پاییزی از مدیریت آفات و بیماریها تا نگهداری تجهیزات و غنی سازی خاک، مزایای ملموسی هم برای شرایط فعلی و هم آینده فراهم میکند.
نکات مهم کشاورزی پاییزه برای فصل برداشت
کشاورزی پاییزی نیازمند آماده سازی و برنامه ریزی دقیق است. این ملاحظات را در نظر بگیرید تا برای فصل برداشت استراتژی مناسب داشته باشید:
1. برنامه ریزی زمانبندی برداشت
یک برنامه زمانبندی برداشت کاملاً توسعه یافته از چالشها جلوگیری میکند و اطمینان میدهد که همه محصولات در زمان مناسب برداشت میشوند. علاوه بر این، برنامه های زمانبندی برداشت باید عواملی مانند شرایط آب و هوایی، تقاضای بازار و ظرفیت انبارداری را در نظر بگیرند.
با هماهنگ کردن زمانهای برداشت با شرایط آب و هوایی مطلوب، میتوانید خطر آسیب به محصولات را به حداقل برسانید. علاوه بر این، با توجه به روندهای بازار، میتوانید زمانبندی استراتژیک برداشتها را انجام دهید و اطمینان حاصل کنید که محصولات در زمانی که قیمتها بهینه هستند، به بازار عرضه میشوند.
2. نظارت بر رسیدگی و کیفیت محصولات
به طور منظم رسیدگی و کیفیت محصولات را قبل از برداشت ارزیابی کنید. این عمل اطمینان میدهد که محصولات در اوج بازارپسندی خود برداشت میشوند. نظارت بر سلامت محصولات همچنین به شناسایی هر گونه مشکلی که نیاز به توجه فوری دارد، کمک میکند.
علاوه بر این، انجام بررسیهای سیستماتیک بر رسیدگی و کیفیت محصولات، فرصتی ارزشمند برای بهبود تکنیکها و زمانبندیهای برداشت فراهم میکند. با ارزیابی مداوم محصولات، میتوانید به تغییرات در نرخ رشد ناشی از عواملی مانند شرایط خاک، نوسانات آب و هوایی و هجوم آفات واکنش نشان دهید.
ارزیابی منظم رسیدگی و کیفیت محصولات قبل از برداشت اطمینان میدهد که محصولات در بهترین طعم، بافت و محتوای مغذی خود برداشت میشوند. این نظارت همچنین به شناسایی هر گونه مشکلی که نیاز به توجه فوری دارد، کمک میکند. با ارزیابی مداوم محصولات، میتوان به تغییرات در نرخ رشد ناشی از عواملی مانند شرایط خاک، نوسانات آب و هوایی و فشارهای آفات واکنش نشان داد.
3. مدیریت آفات و بیماریها
مدیریت جامع آفات و بیماریها در فصل برداشت جهت حفظ کیفیت محصولات، به حداکثر رساندن عملکرد و رعایت استانداردهای بازار ضروری است. مدیریت پیشگیرانه از گسترش آفات و بیماریها به مزارع اطراف جلوگیری میکند و از مانع از تأثیر بیماریهای خاکزاد بر محصولات فصل بعد میشود.
4. آماده سازی تجهیزات و ماشین آلات
نگهداری تجهیزات پیش نیاز یک برداشت پاییزی آسان است. قبل از زمان برداشت، تمام ماشین آلات، از جمله کمباینها و بسته بندها را به دقت بررسی کنید. رسیدگی به هر گونه مشکل مکانیکی از قبل، مدت زمان توقف در طول برداشت را به حداقل میرساند و از خرابیهای دستگاه جلوگیری میکند.
نادیده گرفتن تعمیرات تجهیزات و نگهداری ماشین آلات پس از فصل برداشت، میتواند منجر به خرابیهای پرهزینه و تأخیر در فصل بعد شود. رسیدگی به هر گونه تعمیرات جزئی به موقع از پیچیده شدن مشکلات جلوگیری میکند و در دراز مدت در زمان و منابع صرفه جویی میکند. پاکسازی بقایای انباشته شده، خاک و بقایای گیاهی برای جلوگیری از خوردگی و آسیب و روانکاری قطعات متحرک برای کاهش اصطکاک و سایش، که خطر خرابیهای مکانیکی را به حداقل میرساند، ضروری است.
5. انبارداری صحیح محصولات
شرایط مناسب انبارداری، مانند کنترل دما و رطوبت، نقش حیاتی در حفظ کیفیت محصولات برداشت شده دارد. سرمایه گذاری در سطل ها، جعبه ها و تأسیسات انبارداری محکم میتواند از فساد جلوگیری کرده و عمر مفید محصولات را افزایش دهد.
6. آماده سازی خاک برای کشت فصل بعد
آزمایشهای خاک اطلاعات ارزشمندی در مورد کمبودهای مواد مغذی، سطح pH و ترکیب کلی خاک فراهم میکنند. با داشتن این اطلاعات، میتوانید تصمیمات آگاهانه ای در مورد بهینه سازی شرایط خاک بگیرید.
معرفی مواد آلی مانند کمپوست یا محصولات پوششی نه تنها محتوای مواد مغذی را افزایش میدهد بلکه خواص نگهداری و زهکشی آب توسط خاک را نیز بهبود میبخشد. با اولویت دادن به سلامت خاک در پاییز، زمینه را برای گیاهان سالمتر، بازدهی بالاتر و روشهای کشاورزی پایدارتر در فصلهای آینده فراهم کنید.
برنامه ریزی دقیق زمانبندی برداشت به کشاورزان کمک میکند تا از چالشها جلوگیری کنند و اطمینان حاصل کنند که همه محصولات در زمان مناسب برداشت میشوند. این برنامه باید عواملی مانند شرایط آب و هوایی، تقاضای بازار و ظرفیت انبارداری را در نظر بگیرد. با هماهنگ کردن زمانهای برداشت با پنجره های آب و هوایی مطلوب، میتوان خطر آسیب به محصولات را به حداقل رساند. همچنین، با توجه به روندهای بازار، میتوان زمانبندی استراتژیک برداشتها را انجام داد و اطمینان حاصل کرد که محصولات در زمانی که قیمتها بهینه هستند، به بازار عرضه میشوند.
7. کاشت محصولات پوششی
کاشت محصولات پوششی، مانند حبوبات و غلات، پس از برداشت به حفاظت از خاک در برابر فرسایش، از بین بردن علفهای هرز و بازگرداندن مواد مغذی به خاک کمک میکند. ریشه های این محصولات ، ساختار خاک را بهبود میبخشند، نفوذ و نگهداری آب را افزایش داده و فعالیت میکروبی را افزایش میدهند.
8. برنامه کاشت برای فصلهای آینده
با نزدیک شدن به پایان پاییز، تمرکز خود را معطوف به آینده کنید. نوع کشت، سلامت خاک و تقاضای بازار در سال قبل را در نظر داشته باشید تا بر اساس آن برنامه ریزی مناسبی داشته باشید.
آشنایی با انواع سیاهک گندم
(رباب اعزازی)
مقدمه
یکی از رایجترین مشکلات کشت گندم و از مهمترین بیماریهای آن، سیاهکها هستند. مهمترین نوع سیاهکها شامل سیاهک آشکار گندم، سیاهک پنهان معمولی، سیاهک پنهان پا کوتاه، سیاهک هندی یا ناقص و سیاهک برگی است. بیماریهای سیاهک توسط قارچهای متعلق به شاخه بازیدیومیکوتا ایجاد شده و باعث خسارات کمی و کیفی قابل توجهی میشود.
سیاهک آشکار گندم
(Wheat Loose Smut)
این بیماری توسط قارچ Ustilago nuda f.sp. tritici ایجاد میشود. علائم بارز بيماري که ظهور سنبلچههاي قهوهاي رنگ در خوشه است، پس از خوشهدهي قابل رویت است. معمولأ بوتههای بیمار زودتر به خوشه رفته و تمام خوشه تبدیل به توده سیاه رنگ که همان اسپورهای قارچ (تلیوسپور) هستند، شده که باعث کاهش کیفیت و کمیت محصول میشود.
چرخه بیماری با آلوده شدن دانههای سالم گندم در هنگام برداشت با اسپورهای قارچ شروع میشود که در شرایط مناسب، اسپورها همزمان با جوانه زدن گندم، جوانه زده و وارد آن میشوند و به صورت سیستمیک بوته را آلوده میکنند و پس از ظهور خوشه، علائم بیماری روی خوشه مشاهده میشود.
مؤثرترين روش مبارزه، ضدعفوني کردن بذور گندم با استفاده از قارچکشهای مناسب و استفاده از ارقام مقاوم است.
سیاهک پنهان معمولی
(Wheat Common Bunt)
این بیماری توسط دو گونه قارچ Tilletia tritici (=T. caries) و T. laevisایجاد میشود. در گیاهان آلوده، دانهها به جای نشاسته با اسپور سیاه رنگ قارچ پر شدهاند ولی برعکس، در سیاهک آشکار، روی دانه پوشش وجود دارد. خوشههای آلوده نیز تیره رنگ هستند و سنبلچهها با زاویه بازتری نسبت به محور خوشه قرار گرفتهاند (شکل 1). همچنین گیاهان بیمار دارای تعداد پنجه بیشتری بوده و بوی ناخوشایندی دارند. لازم به ذکر است چرخه بیماری و روش کنترل مشابه سیاهک آشکارگندم است.
علائم سیاهک آشکار، سیاهک پنهان، دانههای گندم آلوده به سیاهک پنهان (ردیف بالا، به ترتیب از راست به چپ)، سیاهک پاکوتاه، سیاهک هندی و سیاهک برگی (ردیف پایین، به ترتیب از راست به چپ)
سیاهک پنهان پاکوتاه
(Wheat Dwarf Bunt)
این بیماری توسط قارچ T. controversa ایجاد میشود که اسپورهای آن میتوانند تا ده سال زنده بمانند. این بیماری بیشتر در مناطق سردسیر کشور خسارت میزند. علائم بیماری مشابه سیاهک معمولی بوده، با این تفاوت که ارتفاع بوتههای آلوده تا یک چهارم گیاهان سالم کاهش یافته و تعداد پنجهها نیز به صورت غیرعادی بیشتر میشود. تلیوسپورهای خاکزی مهمترین منبع آلودگی هستند که باعث آلوده شدن گیاهچههای گندم و بروز علائم میشوند.
رعایت تناوب زراعی، شخم عمیق، تنظیم زمان کاشت و ضد عفونی بذر جهت مبارزه با این بیماری توصیه شده است.
سیاهک ناقص یا سیاهک هندی
(Karnal Bunt)
این بیماری توسط قارچ T. indica ایجاد شده و اولین بار در کارنال هندوستان گزارش شده است. آلودگی در مرحله گل اتفاق میافتد؛ بر خلاف سایر سیاهکها تمام خوشه آلوده نمیشود و برخی از دانهها در یک خوشه آلوده میشوند. ممکن است گیاهان آلوده کوتاهتر از گیاهان سالم باشند. این بیماری تأثیر منفی کمی بر روی عملکرد دانه دارد، اما روی کیفیت دانه به شدت اثر داشته و سبب کاهش بازارپسندی میشود.
کاشت بذور ضدعفونی شده، استفاده از ارقام مقاوم، اقدامات زراعی نظیر رعایت تناوب زراعی، کشت زودهنگام، اجتناب از مصرف بیش از حد کودهای ازته و از بین بردن علفهای هرز، برای کاهش میزان خسارت این بیماری پیشنهاد میشود.
سیاهک برگی گندم
(Wheat Flag Smut)
این بیماری در مناطق گرم و مناطقی که گندم زمستانه کاشت میشود و یا در مناطقی که گندم بهاره به صورت پاییزه کشت میشود، مشاهده میشود. عامل بیماری قارچ Urocystis agropyri است که اسپورهای آن سطح برگ و خاک را آلوده کرده و سبب آلوده شدن گیاهچه گندم میشوند؛ آلودگی در گیاه گندم به صورت سیستماتیک گسترش یافته و سبب ایجاد علائم بیماری روی برگ میشوند.
علائم بیماری به صورت ظهور نوارهای خاکستری متمایل به سیاه روی برگ و غلاف است، اغلب برگهای آلوده پیچ خورده و لولهای میشوند. ارتفاع گیاهان آلوده اغلب کوتاه بوده ولی پنجهزنی در آنها زیاد شده و معمولأ بوتههای آلوده به خوشه نمیروند. سیاهک برگی با کاشت ارقام مقاوم به راحتی کنترل میشود و به طور کلی از نظر اقتصادی بیماری مهمی محسوب نمیشود مگر در مناطقی که ارقام حساس کاشته شود.
تأثیر تغذیه بر مقاومت گیاهان نسبت به آفات و بیماریها
(محمدرضا عرب سرخی)
مقدمه
مواد و عناصر غذایی برای رشد و نمو گیاهان و میکروارگانیسمها (فاکتورهای مهمی در فعلوانفعالات بیماریهای گیاهی) بسیار حائز اهمیت و ضروری هستند. تأثیرات هر ماده غذایی بر واکنش گیاه به بیماری (چه مثبت و چه منفی) با گیاه دیگر متفاوت است. کمبود و یا بیشبود (سمیت) مواد مغذی از طریق تغییرات متابولیکی گیاه بر حساسیت آن نسبت به بیماری تأثیر میگذارد، بنابراین شرایط مساعدتری برای توسعه بیماری ایجاد میکند.
هنگامیکه یک عامل بیماریزا (پاتوژن)، گیاه را آلوده میکند، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، جذب مواد مغذی، جابهجایی و استفاده از آنها، فیزیولوژی گیاه را تغییر میدهد. عوامل بیماریزا میتواند مواد مغذی را در خاک یا در بافتهای گیاه آلوده، بیحرکت کنند. همچنین ممکن است در جابهجایی یا استفاده از مواد مغذی، ایجاد کمبود مواد مغذی یا سمیت دخالت کنند.
عوامل بیماریزای خاکی معمولاً ریشه گیاهان را آلوده کرده و به گیاه آسیب میرسانند و در نتیجه توانایی گیاه در گرفتن آب و مواد مغذی را کاهش میدهند. کمبودهای حاصل ممکن است منجر به علائم ثانویه در سراسر گیاه توسط سایر عوامل بیماریزا شود. بیماریهای گیاهی همچنین میتوانند سیستم آوندی گیاه را آلوده کرده و انتقال مواد مغذی یا آب را مختل کنند. اینچنین علائمی حتی اگر خود عامل بیماریزا سمی نباشد میتوانند باعث ازبینرفتن ریشه، پژمردگی و ریزش برگ یا مرگ گیاه شوند.
باید توجه داشت، تغذیه مواد معدنی با تأثیر بر مقاومت گیاه یا حساسیت آن به عوامل بیماریزا و آفات، بر رشد و عملکرد گیاه نیز تأثیر میگذارد. اگرچه دررابطهبا مقاومت به بیماری، ژنتیک نقش مهمی دارد، اما به طور قابلتوجهی تحتتأثیر عوامل محیطی است. برخی از ژنهای مقاومت به بیماری در گیاهان فقط توسط محرکهای خاص محیطی فعال میشوند. تغذیه یک عامل محیطی است که میتواند بهراحتی در سیستمهای کشاورزی کنترل شود که اثرات آن میتواند قابلتوجه باشد.
روشهای کنترل بیماری و آفات
به جهت تکمیل روشهای کنترل بیماری و آفات، مفید است بدانید چگونه مواد مغذی معدنی بر مقاومت به بیماری در گیاهان تأثیر میگذارد. تغییر نحوه واکنش گیاهان به آفات یا حملات بیماری میتواند مقاومت را افزایش دهد. تغذیه میتواند بر دو مکانیسم مقاومت اولیه تأثیر بگذارد:
- تشکیل موانع مکانیکی، از طریق ایجاد دیوارههای سلولی ضخیمتر.
- سنتز ترکیبات دفاعی طبیعی، مانند فیتوآلکسینها، آنتیاکسیدانها و فلاونوئیدها که محافظت در برابر عوامل بیماریزا را ایجاد میکنند.
یک منبع غذایی متعادل که برای گیاهان رشد بهینه گیاه را تضمین میکند و معمولاً برای مقاومت در برابر بیماری نیز بهینه در نظر گرفته میشود. به طور معمول، گیاهان با وضعیت غذایی مطلوب نسبت به گیاهان با کمبود مواد غذایی، مقاوم
ت (تحمل) بالاتری نسبت به آفات و بیماریها دارند. با انحراف غلظت مواد مغذی از این میزان مطلوب، حساسیت گیاه افزایش مییابد. اثر متقابل گیاهان و عوامل بیماریزا و آفات، پیچیده است. بااینحال، نقش عناصر غذایی در برخی از زمینههای تعامل بیماری و میزبان بهخوبی مشخص گردیده است.
هدف شناخت این فعلوانفعالات و مشاهده احتمالات و محدودیتهای بیماری و کنترل آفات توسط تغذیه و کاربردهای کودی است.
بیماریهای قارچی
در گیاهان دیوارههای سلول نازک و ضعیف، باعث تراوش مواد مغذی از درون سلول به آپوپلاست (فضای بین سلولهای گیاه) میشود. این خصوصیت میتواند یک محیط مناسب ایجاد کند که باعث تحریک جوانهزنی هاگ قارچ در سطح برگ و ریشه شود. سطح مواد مغذی معدنی به طور مستقیم بر میزان تراوش و همچنین ترکیب آن تأثیر میگذارد.
برای مثال عنصر پتاسیم برای سنتز پروتئینها، نشاسته و سلولز در گیاهان بسیار ضروری است. سلولز یکی از اجزای اصلی دیوارههای سلولی است و کمبود عنصر پتاسیم باعث تراوش دیوارههای سلولی شده و در نتیجه غلظت قند (پیش ماده نشاستهای) و اسیدآمینه (بلوکهای سازنده پروتئین) در آپوپلاست برگ افزایش مییابد. کمبود عنصر کلسیم و کمبود عنصر بور نیز باعث تجمع قندها و اسیدهای آمینه در بافت برگ و ساقه میشود. عنصر نیتروژن جزء اصلی اسیدهای آمینه است؛ بنابراین، تأمین بیش از حد نیتروژن میتواند مقادیر بیشتری اسیدآمینه و سایر ترکیبات حاوی نیتروژن در بافتهای گیاه ایجاد کند.
این عدم تعادل مواد معدنی با ایجاد محیط مساعدتر برای عوامل بیماریزا، مقاومت در برابر بیماریهای قارچی را کاهش میدهد.
بیشتر قارچها با آزادسازی آنزیمهایی که اتصال سلولهای مجاور به یکدیگر را از بین میبرد به سطح برگ حمله کرده و فعالیت این آنزیمها بهشدت توسط کلسیم مهار میشود که این موضوع ارتباط نزدیک بین میزان کلسیم در بافت و مقاومت آنها در برابر بیماریهای قارچی را بیان میکند.
بافتهای گیاهی حاوی انواع مختلفی از ترکیبات دفاعی هستند و از حمله قارچهای بیماریزا جلوگیری میکنند. بور نقشی اساسی در سنتز این ترکیبات دارد.
ترکیبات حاوی کمپلکس بورات باعث ایجاد تعدادی از مواد شیمیایی دفاعی گیاه در محل بروز آلودگی میشوند. هنگامیکه منبع عنصر نیتروژن بیش از حد زیاد باشد سطح این مواد و اثر جلوگیری از بروز بیماری قارچی کاهش مییابد.
تغذیه گیاه با مواد معدنی همچنین بر تشکیل موانع مکانیکی در بافت گیاه تأثیر میگذارد.
افزایش سن برگ و تجمع عنصر سیلیسیم در دیوارههای سلولی به ایجاد یک مانع فیزیکی محافظ در برابر نفوذ قارچ کمک میکند.
مقادیر بیش از حد نیتروژن سطح محتوای سیلیسیم را کاهش میدهد و حساسیت به بیماریهای قارچی را افزایش میدهد.
ریز مغذیهای دیگر نیز در مقاومت در برابر بیماری نقش دارند.
عنصر مس ماده مغذی گیاهی است که بهعنوان قارچکش به طور گستردهای استفاده میشود. اگرچه مقدار موردنیاز برای قارچکشی، بسیار بیشتر از نیاز غذایی یک گیاه است. عملکرد مس بهعنوان یک قارچکش به کاربرد مستقیم آن روی سطح گیاه و قارچهای آلوده بستگی دارد. از دیدگاه تغذیه، کمبود مس منجر به اختلال در تولید ترکیبات دفاعی، تجمع کربوهیدراتهای محلول و کاهش چوبی شدن (توسعه چوب) میشود که همگی منجر به کاهش مقاومت در برابر بیماری میشوند.
بیماریهای باکتریایی
تغذیه با مواد معدنی تقریباً به همان روشی که بر بیماریهای قارچی تأثیر میگذارد، بر حساسیت به بیماریهای باکتریایی نیز تأثیر میگذارد. پتاسیم و کلسیم در ایجاد یک مانع مؤثر در برابر بیماریها نقش اساسی دارند. وقتی سطح پتاسیم، کلسیم و غالباً نیتروژن، کم باشد، گیاهان بیشتر در معرض حملات باکتریایی هستند. یک علامت مکرر کمبود عنصر بر ایجاد بافت چوبپنبهای در امتداد رگبرگهای برگ و ساقهها در نتیجه رشد نامنظم سلول (بدشکلی) است. این سلولهای نامنظم نسبت به سلولهای طبیعی سستتر میشوند و اساساً زخمهایی ایجاد میکنند که از طریق آنها باکتریها میتوانند وارد شوند.
سطح کافی نیتروژن مقاومت گیاه را در برابر بیشتر بیماریهای باکتریایی افزایش میدهد. بااینحال، نیتروژن بیشازحد میتواند نتیجه عکس داشته باشد. بهعنوان یک قاعده، انگلهایی که روی بافتهای پیر (در حال مرگ) زندگی میکنند یا سم آزاد میکنند تا به گیاهان میزبان آسیب برسانند یا آنها را از بین ببرند، در شرایط کمبود نیتروژن رشد میکنند. بااینحال، برخی از باکتریها در واقع در شرایط نیتروژن بالا افزایش مییابند. این باکتریها معمولاً به منابع غذایی موجود در بافت زنده وابسته هستند.
ارتباط بروز بیماری با محتوای پتاسیم در گیاه، بیشتر از سایر عناصر است. مروری بر ۵۳۴ مقاله تحقیقاتی نشان داد که پتاسیم ۷۰٪ موارد بیماریهای باکتریایی و قارچی و ۶۰٪ موارد حمله حشرات و کنهها را کاهش میدهد. برخلاف سایر مواد مغذی، میتوان برای پتاسیم تعمیم داد كه مقدار كافی از آن معمولاً منجر به افزایش مقاومت در برابر حمله توسط همه انگلها و آفات میشود. کمبود پتاسیم که در اثر استفاده بیش از حد از منیزیم ایجاد میشود، این مقاومت را کاهش میدهد.
کلسیم از طرق مختلف بر بروز بیماری باکتریایی تأثیر میگذارد. اول اینکه، ترکیبات کلسیمی نقش اساسی در تشکیل دیوارههای سلول سالم و پایدار دارند. کلسیم کافی همچنین از تشکیل آنزیمهای تولیدشده توسط باکتریها و قارچها (که لاملای میانی را حل میکند و اجازه نفوذ عامل بیماری را میدهد) جلوگیری میکند. کمبود کلسیم باعث جمعشدن قندها و اسیدهای آمینه در آپوپلاست میشود که مقاومت در برابر بیماری را کاهش میدهد. بافت میوهای که حاوی کلسیم کمتری است نیز در برابر بیماریهای باکتریایی و اختلالات فیزیولوژیکی که باعث پوسیدگی در هنگام ذخیرهسازی میشود مقاومت کمتری دارد.
بهطورکلی، اصول مشابهی تأثیر هر دو گروه عناصر میکرو (کممصرف) و ماکرو (پرمصرف) بر مقاومت در برابر بیماری را کنترل میکند: هرگونه کمبود غذایی مانع متابولیسم گیاه و منجر به ضعیفشدن گیاه میشود که مقاومت به بیماری را کاهش میدهد.
کمبود یک اونس کوچک مولیبدن در هر هکتار میتواند با جلوگیری از تولید آنزیم نیترات ردوکتاز، مقاومت در برابر بیماری را کاهش دهد. این آنزیمی است که حاوی دو مولکول مولیبدن است و برای تبدیل نیترات به پروتئین موردنیاز است. این مثال همچنین اهمیت تغذیه متعادل را نشان میدهد – هیچ ماده مغذی جدا از سایر مواد غذایی نیست. همه مواد مغذی ضروری برای عملکرد متابولیکی مناسب گیاهان عالی بسیار مهم هستند.
بیماریهای ویروسی
عوامل تغذیهای که به نفع رشد گیاهان میزبان هستند به نفع تکثیر ویروس نیز هستند. این امر بهویژه برای نیتروژن و فسف
ر صدق میکند. بااینوجود، علیرغم تکثیر سریع ویروس، علائم مشهود آلودگی لزوماً با افزایش میزان مواد مغذی در برنامه غذایی گیاه میزبان مطابقت ندارد. در حقیقت، علائم بیماریهای ویروسی گاهی اوقات هنگامیکه منابع نیتروژن زیاد باشد، از بین میروند، حتی اگر کل گیاه آلوده باشد. علائم قابلمشاهده به رقابت برای نیتروژن بین ویروس و سلولهای میزبان بستگی دارد. این رقابت با بیماریهای مختلف متفاوت است و میتواند تحتتأثیر عوامل محیطی مانند دما قرار گیرد.
بیماریهای قارچی و باکتریایی خاکزاد
تغذیه با مواد معدنی به روشهای مختلفی بر بیماریهای ناشی از خاک تأثیر میگذارد. یک گیاه با کمبود مواد ریزمغذی معمولاً دارای توانایی دفاعی کمتری در برابر بیماریهای ناشی از خاک است. با اینحال، در برخی موارد، مواد مغذی میتوانند تأثیرات مستقیمی بر عوامل بیماریزای خاک داشته باشند. بهعنوانمثال، منگنز استفاده شده در خاک عنصر منگنز میتواند رشد برخی قارچها را مهار کند. همچنین، نیتریتها برای برخی از گونههای Fusarium و Phytophthora سمی هستند. نیتریتها از نیتروژن آمونیومی در چرخه نیتروژن تشکیل میشوند و توسط باکتریهای مفید خاک به نیترات تبدیل میشوند.
آمونیوم توسط فرایند معروف به نیتریفیکاسیون به نیتریت و سپس به نیترات اکسید میشود. گیاهان نیتروژن را بهصورت آمونیوم یا نیترات جذب میکنند.
استفاده از کودهای پایه آمونیوم میتواند بروز برخی بیماریها را افزایش دهد (بهعنوانمثال، پوسیدگی ریشه Fusarium و Phytophthora)، درحالیکه کودهای پایه نیترات عموماً نتیجه عکس دارند. یک توضیح برای این اثر، این است که این اشکال مختلف نیتروژن چگونه بر pH خاک تأثیر میگذارند. کودهای آمونیوم بهطورکلی با گذشت زمان pH خاک را کاهش میدهند، بهویژه در خاکهایی که ظرفیت بافری کمی دارند و کودهای نیترات نیز تمایل دارند pH خاک را کمی افزایش دهند یا هیچ تأثیری ندارند. بااینحال، برخی مطالعات نشان دادهاند که تأثیرات این دو فرم کود نیتروژن در بیماریهای خاکزاد مستقل از pH خاک است که نشاندهنده رابطه پیچیده تغذیه با مواد معدنی و بیماری است.
آفات
آفات موجوداتی مانند حشرات، کنهها و نماتدها هستند که برای گیاهان زراعی مضر هستند. برخلاف عوامل بیماریزای قارچی و باکتریایی، عوامل قابل دید؛ مانند رنگ برگ از عوامل مهم در حساسیت به آفات هستند. کمبودهای غذایی باعث تغییر رنگ سطوح برگ و افزایش حساسیت به آفات میشوند. بهعنوانمثال پسیل آسیایی مركبات، Diaphorina citri، روی سطوح منعکسکننده رنگ زرد قرار میگیرد (سطوحی كه برای چشم انسان به رنگ زرد ظاهر میشوند).
سه مکانیسم دفاعی اصلی گیاهان در برابر آفات عبارتاند از،
- خصوصیات فیزیکی سطح: رنگ، ویژگیهای سطح، موها
- موانع مکانیکی: الیاف سخت، کریستالهای سیلیکون، چوبی شدن یا لیگنیفیکاسیون
- شیمیایی / بیوشیمیایی: محتوای جذبکنندهها، سموم، مواد دفعکننده
تغذیه معدنی هر سه سیستم دفاعی را تحتتأثیر قرار میدهد. بهطورکلی، گیاهان جوان یا رشد سریع بیشتر از گیاهان مسن و رشد کندتر دچار حمله آفات میشوند؛ بنابراین، اغلب بین برنامههای N (تحریک رشد) و حمله آفات همبستگی وجود دارد. کمبود بور به همان روشهایی که مقاومت در برابر عفونتهای قارچی را کاهش میدهد مقاومت در برابر حمله آفات را نیز کاهش میدهد. این ماده در سنتز فلاونوئیدها و ترکیبات فنلی که بخشی از سیستم دفاع بیوشیمیایی گیاه هستند، استفاده میشود.
جمعبندی
اولین فاکتور در استراتژیهای مدیریت تلفیقی آفات، تغذیه است. بهینهسازی سطح مواد مغذی معدنی بهویژه در مراحل حساس که جمعیت آفات و بیماریها گیاه را تهدید میکند هم مقرونبهصرفه است و هم ازنظر زراعی معقول است. تغذیه سیستم دفاعی گیاهان را تحتتأثیر قرار میدهد و نقش مهمی در مقاومت یا حساسیت گیاهان در برابر آفات و بیماریهای مختلف دارد. بهعنوانمثال بیشتر قارچها با آزادسازی آنزیمهایی که لاملای میانی (چسب اتصال سلولهای مجاور) را حل میکند به سطح برگ حمله میکنند. فعالیت این آنزیمها توسط کلسیم مهار میشود که ارتباط نزدیک بین محتوای کلسیم در بافت و مقاومت آنها در برابر بیماریهای قارچی را توضیح میدهد و یا نیتریتها برای برخی از گونههای Fusarium و Phytophthora، سمی هستند. همچنین سنتز ترکیبات دفاعی طبیعی، مانند آنتیاکسیدانها و فلاونوئیدها که محافظت در برابر عوامل بیماریزا را ایجاد میکنند تحتتأثیر تغذیه قرار دارد.
اهمیت تغذیه پس از برداشت درختان میوه
(احمد مشتاقی)
مقدمه
فروت ست به معنی تنظیم میوه است. تنظیم میوه یعنی تغییراتی که در نهنج گل اتفاق می افتد تا میوه اولیه تشکیل شود. در واقع مرحله شروع تشکیل میوه را فروت ست میگویند.
تمامی مولدها (انسان، گیاه، حیوانات) در طبیعت برای تولید قوی نیاز به ذخیرهسازی دارند. بنابراین هیچکدام قبل از ذخیرهسازی مواد غذایی مورد نیاز، اقدام به تولید نمیکنند. در مورد درختان هم چون در آخر فصل برای اینکه میوهها از نظر کمی و کیفی رشد کنند معمولا درخت از نظر عناصر تخلیه میشود و برای اینکه درخت برای سال بعد بتواند شروع خوبی داشته باشد، باید این عناصر جایگزین گردد.
تغذیه درختان میوه پس از برداشت محصول
تغذیه درختان میوه پس از برداشت محصول (تغذیه پاییزه) از ابعاد گوناگونی حائز اهمیت میباشد. در طول فصل رشد و تا زمان به ثمر رسیدن محصول، حجم بالایی از فعل و انفعالات بیوشیمیایی در گیاه رخ میدهد و در نتیجه سطح بالایی از انرژی و ذخایر کربوهیدراتی توسط درختان به خصوص در زمان رشد و توسعه میوه مصرف میشود. در طول فصل زمستان ریشهها غیر فعال بوده و به ذخایر کربوهیدراتی وابسته هستند. بهترین زمان برای بالابردن ذخیره غذایی درختان، مرحله بعد از برداشت محصول است؛ در این مقطع زمانی بخش عمدهای از عناصر غذایی جذب شده توسط ریشه و نیز عناصر جذب شده توسط برگها در طی محلول پاشی، در سرشاخهها و جوانههای گل ذخیره میگردند. افزایش غلظت عناصر در سرشاخهها و جوانههای گل موجب افزایش مقاومت آن ها نسبت به سرمای زمستانه و بهاره میگردد.
همچنین تغذیه پاییزه در تامین عناصر غذایی مورد نیاز در اوایل فصل رشد درختان موثر است. در آغاز فصل رشد، بخش هوایی درخت شامل جوانههای زایشی (گل) و رویشی (برگ) فعالیت خود را با رشد سریع آغاز مینمایند؛ این در حالی است که تقریبا هشت هفته پس از روئیدن برگچهها رشد و نمو ریشهها فعال و جذب عناصر غذایی از خاک آغاز میگردد.
بنابراین، عناصر غذایی مورد نیاز جهت رشد درختان در اوایل فصل بهار، از ذخایر کربوهیدراتی (فصل قبل) تامین میگردد. از اینرو تغذیه پس از برداشت میتواند راهکار کمکی برای ذخیره سازی عناصر مورد نیاز برای شروع فعالیت گیاه و رشد جوانهها باشد. با این وجود، اهمیت ویژه تغذيه پائیزه درختان میوه به سبب نقش کلیدی آن در فرآیند تشکیل میوه (Fruit Set) می باشد. در این رابطه یک توصیه کودی مناسب در این مقطع زمانی، موجب افزایش تولید دانه گرده و تشکیل تعداد بیشتر گل و میوه می گردد.
سه عنصر مهم
سه عنصر روی، بور و ازت در فرآیند فروت ست و تشکیل و تکامل تخمک (بخش اصلی جوانه گل) نقش اساسی ایفا مینمایند. در باغات گوناگون، نوع درختان میوه و انواع کمبودها و اختلالات موجود، تعیین کننده فرمولاسیون توصیه کودی برای فصل پس از برداشت محصول می باشد؛ با این حال بهره مندی از ترکیبات کودی حاوی عناصر فروت ست (Fruit Set) ازت، روی و بر به صورت عمومی برای تمام باغات توصیه میشود.
تغذیه نامناسب عناصر غذایی بخصوص عناصر روی و بور تاثیر زیادی در تشکیل گلها و در نتیجه کاهش محصول سال آینده دارد. در میان عناصر غذایی، ازت، روی و بور بیش از همه در گرده افشانی و تشکیل میوه تاثیر دارند. دادن کود ازته (بلافاصله بعد از برداشت) سبب افزایش طول عمر تخمک و طولانی شدن دوره گرده افشانی موثر در بهار سال بعد میشود. همچنین مصرف کودهای ازته در این زمان ممکن است سبب افزایش اندازه برگ در بهار سال بعد شود، اما مصرف بیش از اندازه آن، تحریک رشد رویشی و کاهش تشکیل میوه را به دنبال دارد. لازم به ذکر است که دادن ازت در این مرحله تاثیر بسزایی بر مقاومت جوانهها به سرما و زنده ماندن آنها در اوایل فصل رشد بعدی دارد.
روی از جمله عناصری است که نقش فوق العاده مهمی در رشد و عملکرد درخت دارد. بیدار شدن به موقع جوانههای رویشی و زایشی از خواب زمستانه و گرده افشانی موفق، مهمترین نقش این عنصر در درخت است. باغات مبتلا به کمبود روی دیرتر از باغات سالم از خواب بیدار میشوند، فاصله میانگرهها در درختان کوتاه شده و سر شاخهها حالت جارویی پیدا میکنند. در حالت کمبود خفیف و متوسط این عنصر، ضمن کوتاه شدن میانگرهها، حاشیه برگها موجی شکل میشود. آهکی بودن و واکنش بالای خاکها در برخی مناطق موجب تثبیت و غیر قابل استفاده شدن این عنصر در خاک و اندامهای مختلف درخت میشود. بور عنصر کلیدی گرده افشانی و به عبارتی برداشت محصول است. طول عمر دانه گرده و طول لوله گرده مستقیما به عنصر بور وابسته میباشد. در زمانی که کمبود خفیف است، به علت رشد ضعیف لوله گرده در خامه، تلقيح تخمک پس از گرده افشانی کاهش مییابد. در شرایطی که کمبود بور در باغ خیلی شدید باشد خسارت این مرحله شبیه به خسارت سرمای شدید میباشد.
کمبود بور بیشتر در درون جوانهها مهم است تا کمبود آن در خاک یا برگ. در اثر کمبود بور، پرچمها رشد نکرده و بدون دانه گرده باقی می مانند و مادگی گلها کوچک باقی میماند. محلول پاشی بور پیش از باز شدن جوانهها افزایش تشکیل میوه را به دنبال دارد.
محلولپاشی یا کودآبیاری؟
سوال مهم در این زمینه این است که تغذیه پس از برداشت باید به صورت محلول پاشی باشد یا کود آبیاری؟
تغذیه پس از برداشت بهتر است هم به صورت محلول پاشی و هم به صورت کود آبیاری صورت بگیرد.
در روش محلول پاشی توصیه می شود پس از برداشت محصول و قبل از زرد شدن و ریزش برگها باشد تا برگ بتواند حداکثر جذب را داشته باشد.
در روش کود آبیاری لازم به توضیح است که معمولا درختان در دو زمان ریشهها فعال بوده و رشد و نمو و تولید ریشه های مویین دارند. مرحله اول اوایل بهار تا اواخر خرداد و مرحله بعد در پاییز بعد از برداشت محصول، که در این دو زمان با توجه به رشد و نمو ریشه به خصوص ریشههای مویین، ریشه درخت بیشترین مقدار جذب عناصر هم می تواند داشته باشد.
قانون بازدهی نزولی، همیشه بیشتر بهتر نیست!
(علی زندی)
مقدمه
برای اینکه گیاهان بتوانند رشد کنند و به زندگی ادامه دهند، عوامل خاصی باید به مقدار کافی وجود داشته باشند. هوا، نور، گرما، رطوبت، بستر کشت، نیتروژن، اسید فسفریک، پتاس، آهک و غیره از جمله این عوامل هستند. این عوامل برای زندگی گیاهان ضروری هستند و برای اینکه گیاه بتواند زندگی و رشد کند، باید در حداقل مقدار مشخصی وجود داشته باشند. هنگامی که این عوامل در میزان حداقلی برای یک گیاه وجود داشته باشد، آن گیاه میتواند شروع به رشد کند. با افزایش این عوامل، رشد گیاه به همان نسبت افزایش مییابد تا زمانی که به حد بهینه برسد. وقتی عوامل فراتر از این «نقطه بهینه» افزایش مییابند، نهتنها رشد گیاه افزایش پیدا نمیکند، بلکه کاهشی میشود و پوسیدگی عملاً آغاز میشود. اینجاست که بازده نزولی خودنمایی میکند. قانون بازده نزولی به ما کمک میکند محدوده بهینه را پیدا کنیم و با استفاده بهینه از نهادهها بیشترین عملکرد ممکن را داشته باشیم.
قانون بازدهی نزولی چه میگوید؟
یک خاکشناس آلمانی به نام میچرلیخ برای تحقیق بر روی اثر عوامل مختلف بر رشد گیاه با محدودکردن یک عامل و تأمین سایر عوامل در حد نرمال متوجه شد رشد گیاه متناسب با عامل محدود شده کاهش مییابد. شاید این موضوع بدیهی به نظر برسد؛ اما میچرلیخ دریافت با افزایش عامل محدود شده، رشد گیاه با یک نسبت ثابت و بهصورت خطی افزایش پیدا نمیکند. او این موضوع را بازده نزولی نامید. بر طبق قانون بازده نزولی، با افزایش عامل کمبود، نرخ افزایش رشد گیاه ابتدا افزایشی بوده و پس از یک نقطه معین، در صورت ثابت ماندن سایر متغیرها نمیتواند به افزایش خود ادامه دهد. در واقع نمودار رشد گیاه با افزایش عامل کمبود بهصورت منحنی بوده و بر خلاف تصور اولیه نموداری خطی نیست. نمودار بازده نزولی میچرلیخ ابتدا افزایشی بوده، سپس در یک محدود ثابت شده و پس از آن کاهشی میشود.
برای تفسیر این نمودار به مثال زیر توجه کنید. فرض کنید با انجام آزمایش خاک متوجه شدهاید عنصر فسفر در زمین شما کمتر از حد موردنیاز برای پرورش محصولتان است و کارشناسان برای رفع این مشکل استفاده از کودهای فسفر بالا را پیشنهاد میکنند.
بر طبق قانون بازده نزولی تا حد مشخصی اضافهکردن کود موردنظر میتواند به افزایش عملکرد محصول بینجامد. اما از مقداری بیشتر نهتنها عملکرد افزایش پیدا نمیکند، بلکه ممکن است باعث افزایش بیش از حد فسفر و آسیب به محصول شود؛ لذا تنظیم مقدار دقیق کود مصرفی اهمیت زیادی دارد و همیشه بیشتر استفادهکردن به معنای افزایش عملکرد نیست.
یک مثال دیگر میتواند در حوزه تعداد نیروی کار باشد. کشاورزان معمولاً سطح محدودی از زمین دارند که میتوانند تعداد نامحدودی کارگر را برای افزایش محصول به آن اضافه کنند. بااینحال، نقطهای وجود دارد که در آن اضافهکردن یک کارگر نهتنها باعث افزایش راندمان نمیشود، بلکه راندمان را کاهش میدهد؛ بنابراین تعداد مشخصی کارگر در هر هکتار برای دستیابی به راندمان حداکثری باتوجه به سطح مدیریتی مزرعه باید انتخاب شود. با اضافه کردن هر کارگر مضاف بر این تعداد، وظایف دچار تداخل شده و راندمان در عین افزایش هزینه دستمزدها کمتر میشود. در این مرحله، قانون بازده نزولی وضع شده است و مزرعه نسبت به قبل از استخدام کارگر اضافی، کارایی کمتری دارد.
این اصطلاح در زبان عامیانه نیز معنای رایجی دارد. هر چه انسان از چیزی بیشتر استفاده کند، ارزش کمتری از آن دریافت میکند. یک مثال از این بحث عامیانه میتواند یک غذای خاص باشد که در آن هر چه فرد بیشتر از آن غذا داشته باشد، لذت کمتری از خوردن آن میبرد. بااینحال این پرسش مطرح میشود که حد بهینه کجاست؟
نتیجه مطلوب
نتیجه بهینه که گاهی اوقات بهعنوان سطح بهینه از آن یاد میشود، نرخ تولید ایدئال است که در آن حداکثر مقدار خروجی در هر واحد ورودی ممکن است.
نتیجه بهینه نقطهای در هر سیستم تولیدی است که در آن افزایش مقادیر یک نهاده درحالیکه همه ورودیهای دیگر ثابت نگه داشته میشود شروع به افزایش تولید با نرخ کاهشی میکند. پس از رسیدن به نتیجه بهینه، بازده کاهشی ایجاد میشود و تنها راه برای حفظ دستاوردهای خروجی قبلی، افزایش اندازه کل سیستم است.
عبارت نتیجه بهینه بیانگر این واقعیت است که تمام عناصر یک سیستم در اوج بازدهی کار میکنند. بهعنوانمثال، در یک خط تولید، نتیجه بهینه نقطهای است که خط در اوج عملکرد کار میکند و افزودن کارگران بازده تولید را افزایش نمیدهد، اما نسبت سود بهازای هر کارگر را کاهش میدهد.
برای تعریف نتیجه مطلوب، یک سازمان باید منبعی را که قصد افزایش آن را دارد، مانند تعداد کارگران در هر هکتار را تعریف کند. در مرحله بعد، هزینه کل تولید خروجی یا محصول موردنظر را تعریف کند.
سه حالت نتیجه مطلوب
سه حالت زیر معمولاً با نتیجه مطلوب مرتبط هستند.
- زیر بهینه: زمانی که یک سیستم تحت اوج عملکرد خود کار میکند و سطوح خروجی کمتر از بهینه تولید میکند، سیستم در حالت زیر بهینه قرار دارد. در این حالت از حداکثر ظرفیت تولید استفاده نمیشود.
- بهینه: زمانی که یک سیستم در اوج عملکرد و سطوح خروجی خود کار میکند در حالت بهینه قرار دارد. در این حالت تمام عناصر در تولید در حداکثر استفاده هستند. سازمانی که در این حالت فعالیت میکند، سود خود را به حداکثر میرساند.
- کاهش بهرهوری نهایی: زمانی که یک سیستم فراتر از حالت بهینه حداکثر شده خود عمل میکند دچار کاهش بهرهوری نهایی شده است. سازمانی که در این سطح فعالیت میکند، خروجی بالقوه خود را کاهش میدهد و به بیان دیگر نهادهها را به هدر میدهد.
پس بهترین گزینه تخصیص سرمایه و سایر منابع بهگونهای است که سیستم در حالت بهینه فعالیت کند و از ورودیها حداکثر خروجی به دست آید. این به معنای حداکثرسازی سود و استفاده بهینه از منابع خواهد بود.
بزرگترین استارتاپ فروش آنلاین گل در اروپا، بلو اند وایلد
(علی زندی)
مقدمه
بلوم اند وایلد (Bloom and Wild) یک استارتآپ مستقر در لندن است که رویکردی بهروز و آنلاین به تجارت سنتی سفارش و تحویل گل دارد. تجارت گلهای شاخه بریدنی، تزیینی و گلدانهای خانگی تجارتی چندین میلیارددلاری است که سهم بسیار زیادی از این بازار بهصورت سنتی و با مدل فروشگاه محور ارائه خدمات میدهند. بااینحال رشد روزافزون تجارت الکترونیک و فروشگاههای آنلاین سبب ورود استارتاپهایی نظیر بلوم اند وایلد در این صنعت شده است. از طرفی حجم بازار بزرگ این صنعت باعث شده سرمایهگذاری روی مدل فروش آنلاین برای سرمایهگذاران جذاب به نظر برسد. به همین دلیل بلوم اند وایلد در سالهای موفق به جذب سرمایه مناسبی شده است و شاهد شکوفایی کسبوکار بوده است.
بلوم اند وایلد چگونه کار میکند؟
اگر تابهحال برای کسی یا برای خودتان گل سفارش داده، میدانید گزینههای مختلفی برای انجام این کار وجود دارد. بر اساس انجمن گلفروشان بریتانیا، حدود 7500 گلفروش تنها در بریتانیا وجود دارد و این بدون احتساب هزاران خرده فروش آنلاین دیگر (مانند Bloom & Wild) یا بسیاری از خدماتی است که این کسبوکارها را به شبکههای تحویل گستردهتری مانند Interflora یا FTD متصل میکنند. درحالیکه برخی از مردم هنوز ترجیح میدهند بهصورت حضوری چیزهای ملموسی مانند گل را خرید کنند، بسیاری از آنها در طول سالها به خرید از دنیای مجازی ترغیب شدهاند، بهخصوص کسانی که میخواهند برای دیگران گل سفارش دهند. این موضوع راهاندازی و توسعه یک کسبوکار آنلاین را از برخی جهات بسیار آسانتر کرده است. در این میان رویکرد محصول بلوم اند وایلد این است که گلها را بهعنوان دستهگل بفروشد.
دستهگلهایی که بلوم اند وایلد میفروشد، بستهبندی جذاب و چشمنوازی دارند. بهطوری که آن دسته از افرادی که ممکن است این محصولات را دریافت کنند، در شبکههای اجتماعی ببینند و یا از طریق تصاویر دستهگلها با این کسبوکار آشنا شوند، بهاحتمال زیاد خرید از این مجموعه را گزینهای معقول در نظر خواهند گرفت. بلوم اند وایلد باگذشت زمان به چیزی بیشتر از فروشگاه آنلاین گلهای شاخه بریدنی تبدیل شد. این استارتاپ در زمان کریسمس درخت کاج نوئل را به سبد خود اضافه کرد و در ادامه چند پک هدیه در کنار دستهگلهایش ارائه کرد تا سبد کالایی خود را تکمیل کند. این شرکت همچنان در حال تکمیل سبد خود و ارائه خدمات و محصولات متناسب با نیاز بازار خود است. اما مهمتر از همه، به نظر میرسد که این شرکت نهتنها به دلیل کارآمدی و هدفگذاری صحیح جامعه مخاطبان، بلکه به این دلیل که پیوسته بازخوردهای مخاطبان را بهدرستی تحلیل و بررسی کرده است و مطابق با آن برند خود را توسعه داده، افزایش علاقه را به خود جلب کرده است.
سرمایه جذب شده
این شرکت در سال 2013 و 2014 و در مرحله بذری موفق به دریافت 1 میلیون و 650 هزار دلار سرمایه شد. در راند اول سرمایهگذاری در سال 2015 این استارتاپ 3 میلیون و 500 هزار دلار و در سال 2017، 4 میلیون و 500 هزار دلار بهعنوان سرمایه راند دوم دریافت کرد. راند بعدی سرمایهگذاری این استارتاپ به میزان 20 میلیون دلار و در سال 2018 انجام شد. در راند D مجموع سرمایه دریافتی این استارتاپ بالغ بر 107 میلیون دلار (2020) بهمنظور ادامه گسترش در سراسر اروپا انجام شد. این بودجه توسط جنرال کاتالیست تآمین شده است و Index Ventures، Novator، Latitude Ventures، D4 Ventures (تأسیس شده توسط Hanzade Dogan) و سرمایه گذاران موجود مانند Burda Principal Investments نیز در تأمین این بودجه مشارکت داشتهاند. امروزه این استارتاپ علاوه بر بریتانیا، در ایرلند، فرانسه، آلمان و اتریش فعالیت میکند و همچنان کسبوکار خود را توسعه میدهد.
بلوم اند وایلد ارزش خود را فاش نمیکند، اما برخی منابع ارزش فعلی این استارتاپ را حدود 500 میلیون دلار تخمین میزنند. درآمد این شرکت در سال 2020، 160 درصد افزایش یافت، با حدود 4 میلیون تحویل گل در آن دوره (بیش از آنچه قبلاً در طول عمر شرکت انجام شده بود). این سال نقطه سربهسر و شروع سودآوری این استارتاپ محسوب میشود.
فعالین استارتاپی دررابطهبا بلوم اند وایلد چه میگویند؟
گلبارد بنیانگذار و مدیرعامل بلوم اند وایلد خاطرنشان میکند که این شرکت مستقیمترین زنجیره تأمین را در صنعت گل دارد که مستقیماً از تولیدکنندگان تأمین میشود. این بدان معناست که مشتریان ما ارزش بسیار خوبی دارند و گلهای آنها ماندگاری طولانیتری دارند، بهطوریکه جوانه میزنند و به طور منظم تا ده روز یا بیشتر شکوفا میشوند.
او همچنین خاطرنشان میکند که این شرکت یک “پلتفرم فناوری و علم داده سفارشی” ایجاد کرده است که بر تجربه سفارش سریع و آسان در برنامه یا وب متمرکز شده است. در نهایت، او با اشاره به اختراع «گل، جعبه، نامه» خاطرنشان میکند: در یک صنعت سنتی کالایی، ما رویکردی نوآورانه برای توسعه محصول و برند در پیش گرفتهایم.
آدام والکین، از اعضای جنرال کاتالیست، در بیانیهای گفت: بلوم اند وایلد تجربه ارائه گلهای سنتی را با تجزیهوتحلیل و فناوری پیشبینیکننده برای ارائه دستهگلی تازهتر و در دسترس به افرادی که بیشتر به آنها اهمیت میدهید، تلفیق کرده است. آنچه در مورد آرون و تیمش تأثیرگذارتر است، تمرکز دوگانه آنها از زمان عرضه تا زمان تحویل بوده است. آنها برای چالشهای زنجیره تأمین پیچیده تحویل گل راهکارهایی معتبر به ارمغان آوردهاند و درعینحال تجربهای دوستداشتنی از خرید آنلاین ایجاد کردهاند که با مصرفکنندگان به روشی بسیار کارآمد ارتباط برقرار کنند.
مارتین میگنوت، شریک Index Ventures افزود: تیم Bloom & Wild تمام جنبههای تحویل و هدیه گل را از نو اختراع کردهاند و وضعیت موجود را در هر مرحله به چالش میکشند. آرون و تیمش تجربهای لذتبخش برای مشتریان ایجاد کردهاند و به سریعترین رشد تجارت گل در اروپا تبدیل شدهاند. ما خوشحالیم که با آنها در سطح بینالمللی شریک میشویم.
سخن پایانی
صنعت گلهای زینتی یک صنعت چندمیلیارددلاری در جهان محسوب میشود که عمدتأ بهصورت سنتی اداره میشود. از یک سو تجربه گشتزنی در بین گلهای مختلف و انتخاب دستهگل مناسب فعالیتی نشاطبخش محسوب میشود و بسیاری از مخاطبان همچنان با فروشگاههای فیزیکی گلوگیاه بهتر ارتباط برقرار میکنند. از سوی دیگر افرادی نیز وجود دارند که به خرید آنلاین هر چیز، از جمله گلوگیاه علاقهمند هستند که روزبهروز نیز به تعدادشان افزوده میشود. بلوم اند وایلد یکی از استارتاپهای این حوزه است که بهعنوان بزرگترین استارتاپ عرضه گلوگیاه تازه به کاربران در اروپا شناخته میشود. صنعتی که در ایران نیز میتواند آینده خوبی داشته باشد.