روش های مؤثر و کاربردی در مدیریت آفت مینوز گوجه فرنگی

فهرست مطالب
شناسایی و زیستشناسی
شبپرههای بالغ T. absoluta حشراتی کوچک به طول حدود یک سانتیمتر، با رنگ خاکستری خالخال و شاخکهای نخی بلند هستند. عمر حشرات بالغ حدود ۳۰ روز است. این حشرات در شب فعالاند و طی روز در میان پوشش گیاهی استراحت میکنند. شبپرههای ماده میتوانند برای بیش از ۲۰ روز تخمگذاری کرده و در طول عمر خود تا ۲۶۰ عدد تخم بگذارند. تخمها کوچک، بیضیشکل و ابتدا به رنگ سفید کرمی هستند و سپس به زرد یا نارنجی-زرد تغییر رنگ میدهند. با تیره شدن رنگ تخم، کپسول سر جنین لارو قابل مشاهده میشود که به آن مرحلهی “سرسیاه” در رشد تخم گفته میشود. لاروها به صورت پشتی-شکمی تخت هستند و رنگ آنها از سفید کرمی در مراحل ابتدایی به سبز تیره در مراحل پیشرفته تغییر میکند و در مراحل انتهایی ممکن است پیش از شفیره شدن به رنگ صورتی درآیند. پس از تفریخ، لاروها وارد جوانههای انتهایی، گلها، میوههای تازه، برگها یا ساقههای گیاهان خانواده سولاناسه میشوند و از آنها تغذیه میکنند. لاروهای بالغ پیلهای ابریشمی میسازند که در آن فرآیند شفیره شدن صورت میگیرد. شفیرههای تازهتشکیلشده به رنگ تیره با تهمایهای سبز هستند که به مرور به رنگ قهوهای تغییر میکنند. نرخ تولیدمثل T. absoluta بسته به شرایط محیطی متغیر است و پتانسیل تولید تا ۱۲ نسل در سال را دارد. دمای آستانه پایین رشد این آفت تقریباً ۸ درجه سلسیوس است. در دمای ثابت ۲۵ درجه، یک نسل در حدود ۲۸ روز کامل میشود. با این حال، رشد آن بهشدت وابسته به دماست؛ بهطوریکه چرخه زندگی کامل در دمای ۱۴ درجه، ۷۶ روز و در ۲۷ درجه، تنها ۲۴ روز طول میکشد. مشخص نیست که آیا این گونه وارد مرحله خواب زمستانی (دیاپوز) میشود یا نه، اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این آفت میتواند در مراحل تخم، شفیره یا بالغ زمستانگذرانی کند.
شب پره مینوز گوجه فرنگی
پراکنش، دامنه میزبانی و وقوع فصلی
پروانه مینوز بومی آمریکای جنوبی است و به تهدیدی عمده برای تولید گوجهفرنگی در سراسر جهان تبدیل شده است. این آفت یک آفت اصلی گوجهفرنگی در بخش زیادی از آمریکای جنوبی است و در سال 2006 برای اولین بار در شرق اسپانیا شناسایی شد. از آن زمان، بهسرعت در سراسر اروپا و حوزه مدیترانه، از جمله نواحی شمال آفریقا و خاورمیانه گسترش یافته است و انتظار میرود که به مناطق جدیدی نیز گسترش یابد. در اکتبر 2014، T. absoluta برای نخستین بار در هند گزارش شد. این آفت به دامنه گستردهای از میزبانها حمله میکند؛ علاوه بر گوجهفرنگی، گیاهان زراعی میزبان شامل سیبزمینی، بادمجان، فلفل و لوبیا (Phaseolus vulgaris) نیز هستند که نشاندهنده انتقال میزبانی از خانواده سولاناسه به فاباسه است. علاوه بر گیاهان زراعی، T. absoluta از گیاهان وحشی خانواده سولاناسه نیز استفاده میکند.
لارو مینوز
خسارت، آستانههای اقتصادی و زیانها
در مناطقی که این آفت تثبیت شده است، یکی از مخربترین حشرات آفت گوجهفرنگی محسوب میشود .بدون مدیریت مناسب، آلودگیهای ناشی از T. absoluta میتواند به کاهش 90 تا 100 درصدی محصول گوجهفرنگی در مزرعه منجر شود .این آفت به عنوان یکی از محدودکنندههای اصلی تولید گوجهفرنگی در آمریکای جنوبی شناخته میشود .آسیب وارده شامل ایجاد دالان در پارانشیم برگها توسط لاروهای تغذیهکننده است که ظرفیت فتوسنتزی گیاه را کاهش میدهد و در نهایت موجب کاهش عملکرد میوه میشود .آلودگی شدید میتواند به ریزش کامل برگها منجر شود و تنها اسکلت برگ به همراه فضولات باقی بماند. بیشترین خسارت، ناشی از حمله به میوههاس که میتواند توسط عوامل بیماریزا مستعد پوسیدگی شود T. absoluta .به برگها، گلها، ساقهها و میوهها حمله میکند و در صورت عدم کنترل، کشاورز ممکن است کل محصول خود را از دست بدهد. آلودگیها اغلب به دلیل تعداد بالای دالانها، و فضولات بهراحتی قابل مشاهده هستند. با این حال، آستانههای اقتصادی بر اساس آسیب به میوه یا میزان آلودگی بهطور دقیق تعریف نشدهاند. اگرچه همه مراحل رشدی گیاه مستعد آسیباند، خسارت به گیاهان جوان شدیدتر است. بنابراین کنترل در مراحل اولیه بسیار حیاتی است.
مدیریت
تهدید ناشی از T. absoluta منجر به استفاده گسترده از حشرهکشها توسط تولیدکنندگان گوجهفرنگی شده است. این وضعیت بر ضرورت یک برنامه جامع مدیریت تلفیقی آفات (IPM) برای پایین نگه داشتن جمعیت آفت در زیر سطح خسارت اقتصادی و کند کردن روند گسترش آن تأکید دارد. بهترین استراتژی برای کنترل بلندمدت این آفت، پیشگیری از شیوع آن با بهرهگیری از روشهای متنوع و مکمل است که منجر به یک برنامه پایدار مدیریت آفات شود. این روشها شامل کنترلهای بیولوژیک، زراعی و شیمیایی هستند. استفاده از سموم تنها زمانی توصیه میشود که اقدامات پیشگیرانه کافی نباشند و پایشهای میدانی نشاندهنده احتمال خسارت اقتصادی باشند.

پایش و تلهگذاری
پایش حضور و تراکم پروانه مینوز گامی حیاتی در بهبود مدیریت این آفت بهشمار میرود. طعمههایی که حاوی دو ترکیب اصلی فرمون جنسی T. absoluta هستند، بهصورت تجاری در دسترساند و میتوان از آنها در تلهها استفاده کرد. شمارش حشرات بالغ بهدامافتاده در تلههای فرمونی ارتباط بالایی با تراکم دالانهای لاروی و لاروها در مزرعه و گلخانه دارد و این رابطه منجر به تعریف آستانههای تصمیمگیری بر اساس تعداد شکارشده در تلهها شده است. با این حال، این آستانهها در مناطق مختلف متفاوتاند؛ مثلاً در برخی مناطق آمریکای جنوبی، آستانه 20±45 بالغ در هر تله در هر روز تعریف شده، در حالیکه در شیلی این عدد بیش از دو برابر و حدود 100 حشره بالغ در تله در روز است. پایش Tabsoluta در مزرعه نیازمند آموزش دقیق و نیروی انسانی متخصص است. شناسایی و تفسیر میزان آلودگی بر اساس بازرسی چشمی کاری بسیار دشوار و زمانبر است. برخی آستانهها بر اساس میزان برگریزی و برخی دیگر بر اساس شمار تخم و لارو تعریف شدهاند.
جلو گیری از ورود افات به گلخانه
در کشت گلخانهای گوجهفرنگی، رعایت اصول بهداشتی و جلوگیری از ورود آفات به داخل گلخانه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، زیرا پیشگیری مؤثرترین راهکار برای کاهش خسارت و کاهش مصرف سموم است. استفاده از توریهای ضدحشره با منافذ ۴۰ تا ۵۰ مش بر روی دریچههای تهویه، پنجرهها و دربها، نقش مهمی در ممانعت از ورود آفات مانند شبپره مینوز، سفیدبالک و تریپس دارد. همچنین ضدعفونی کفش و ابزار، استفاده از سیستم دو درب ورودی، حذف گیاهان میزبان و علفهای هرز اطراف گلخانه از اقدامات کلیدی در حفظ شرایط استریل و سالم محیط گلخانه است. اجرای این اقدامات، پایهای برای موفقیت در برنامههای مدیریت تلفیقی آفات در کشت گوجهفرنگی محسوب میشود.
کنترل زراعی
بهداشت گلخانه و مزرعه اولین گام کلیدی در پیشگیری از آلودگی اولیه و گسترش T. absoluta است. گیاهان باید بهصورت منظم از نظر نشانههای آلودگی بررسی شوند و تمام مواد آلوده باید با دقت از بین برده شود. خاکورزی بقایای گیاهی پس از برداشت، چرخه زندگی آفت را با از بین بردن مراحل نابالغ قطع میکند و کلیه تجهیزات مورد استفاده در مزارع آلوده باید با فشار بالا یا بخار ضدعفونی شوند. همچنین علفهای هرز خانواده سولاناسه تا شعاع ۵۰ متری از مزرعه یا مراکز فرآوری باید حذف شوند. سایر اقدامات زراعی شامل تناوب زراعی با محصولات غیرسولاناسه، تغذیه و آبیاری مناسب هستند. در گوجهفرنگی فضای باز، یک دوره ۶ هفتهای بدون میزبان توصیه میشود که بسته به شرایط اقلیمی قابل تنظیم است. در صورت امکان، کشاورزان باید از کشت زودهنگام یا دیرهنگام گوجهفرنگی در مناطقی که T. absoluta وجود دارد اجتناب کنند. همچنین آبیاری تحت فشار (محوری یا بارانی) بر آبیاری سطحی ترجیح دارد، زیرا مراحل تخم، لارو و شفیره را دچار اختلال کرده و میزان مرگومیر جمعیت آفت را افزایش میدهد.

کنترل زیستی
کنترل زیستی (بیولوژیکی) یکی از اجزای مهم در مدیریت تلفیقی T. absoluta است. در محدوده بومی آفت (آمریکای جنوبی) حدود ۵۰ دشمن طبیعی گزارش شدهاند .تخمها عمدتاً توسط زنبورهای جنس Trichogramma خانواده Trichogrammatidae پارازیته میشوند، اما زنبورهای خانوادههای Encyrtidae و Eupelmidae نیز نقش دارند. شکارگران مانند سنهای شکارگر(Anthocoridae)، کفشدوزکها (Coccinellidae) و تریپسهای شکارگر نیز در مرحله لاروی نقش مهمی در مرگومیر آفت دارند. برخی پژوهشگران نشان دادهاند که افزایش جمعیت شکارگران با کاهش جمعیت آفت همراه است، بهویژه زمانی که کنترل زیستی حفاظتی مانند کاشت گیاهان همراه انجام شده است .
کنترل شیمیایی
حشرهکشها همچنان ابزار اصلی در کنترل T. absoluta هستند و همین موضوع به ظهور جمعیتهای مقاوم منجر شده است. برای مثال، مقاومت به کارتاپ، آمامکتین و پرمترین در برزیل و مقاومت به پایرتروئیدها در شیلی گزارش شده است. با وجود این، استفاده از حشرهکشها در مدیریت T. absoluta همچنان بالاست. کارآیی حشرهکشها بر جمعیت آفت بسیار متفاوت است. در مصر، سه حشرهکش زیستی اسپینتورام، اسپینوساد و ابامکتین آزمایش شدند که اسپینتورام مؤثرترین و امامکتین کماثرترین آنها بود. در همان مطالعه، اسپینتورام از نظر کارایی بالاتر از حشرهکشهای استاندارد مانند پایریدالیل و ایندو کساکارب عمل کرد. در آزمایشهای میدانی در تونس، از میان حشرهکشهای زیستی (شامل اسپینوساد، خاک رس کائولین، عصارههای گیاهی) و حشرهکشهای سنتتیک، اسپینوساد و امامکتین بنزوات با حدود ۹۰٪ تلفات مؤثرترین بودند، در حالیکه تریفلومورون، دیافنتیورون و عصاره گیاهی Tutafort عملکرد ضعیفی داشتند. در گلخانههای ایران، برای کنترل آفت T. absoluta از سموم التاکور، ابرون، اوانت، اویستک، ماترین و پلوتو استفاده میشود که این ترکیبات در شرایط مختلف اقلیمی و مدیریتی نتایج خوبی در کاهش جمعیت آفت داشتهاند؛ البته باید توجه داشت که این سموم باید در مرحله مناسب و پیش از طغیان آفت استفاده شوند، چرا که در صورت طغیان، کنترل آفت بسیار دشوار، زمانبر و پرهزینه خواهد بود. هنگام استفاده از حشرهکشهای جدید، باید از آنها بهصورت جداگانه، در ترکیب با سایر روشهای کنترل و با چرخش مکانیزمهای اثر برای جلوگیری از مقاومت استفاده کرد.





